1. مملکت مال مردم است. و مردم، یعنی همه خلقالله. نه فقط آنها که انقلابیاند یا طرفدار نظام. حزبالهی واقعی هم کسی نیست جز مومن به راه حق و نوکر مردم و ایثارگر برای انقلاب.
حزبالهی سوز دارد، دود ندارد. هیاهو نمیکند. مدعی نیست. منتی بر مردم نمیگذارد. و اهل هیچ معاملهای هم نیست.
2. هرگروه و جریان و جناح و نهادی، بخواهد خودش را متولی و متصدی حزبالهیها قلمداد کند، یا خائن است یا منحرف یا متحجر. حزبالهی جماعت، مالک و متولی ندارد. رهرو مکتب امام است، خادم ملت، جهادگر و آتش به اختیار. سازمانها و نهادها، میتوانند برای خود، کارمند یا هوادار یا پیمانکار داشته باشند؛ اما حزبالهی واقعی، هویت و استعداد و همت خود را به هیچ کسی نمیفروشد. خود امام هم که برایش شعار میدادند ما همه سرباز توییم خمینی، فرمود نه تو سرباز منی نه من سرباز تو! مکتب امام این است.
3. مسئله امروز انقلاب، بودن یا نبودن افراد انقلابی در داخل تیمهای دولت و مجلس و قوه نیست. بودنش هم به جناح موسوم به اصولگرا ربطی ندارد. چون انقلاب، موتور نیروسازی خود را از ابتدا داشته و منتظر کسی نمانده. مسئله اصلی، نبود فرمان بدست حزبالهیها است. فرمان اداره کشور وجامعه، دست حزبالهیها نیست. سردمداران جناحین سیاسی و اعوان آنها و وامداران، شیوه و روال اداره را همچنان در دست دارند.
حزبالهیِ مستقل، همچنان در ساختار حاکمیت، تنها است و حرفش، خریدار ندارد. اگر میداشت، امروز نه از اقتصاد ربوی خبری بود، نه از ناکارامدیهای سازمانی، نه از شبکههای فساد، و نه از عقب ماندگی در عدالت.
روح الله ایزدخواه/
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ